حکایت دزد نیک اندیش :)

ساخت وبلاگ
<strong>حکایت</strong> دزد نیک <strong>اندیش</strong> :)

روایت است دزد حلوایی را گرفتند و سوار بر الاغ در شهر میچرخاندند و مردم هل هله میکردند، هنگام چرخاندن، نگهبان از دزد پرسید سخت میگذرد؟ دزد گفت: حلوا را که خوردم، الاغ را که سوارم، مردم هم شادند، چه از این بهتر؟!

راسوی پرنده...
ما را در سایت راسوی پرنده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : danestanihaagib123 بازدید : 49 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1398 ساعت: 2:34